غرق گناه
ما را تو دعا کن که بسی غرق گناهیم
جز بخشش و غفران ز خدا هیچ نخواهیم
شاید نظری افکند او از در رحمت
بی لطف خدا ما همه بی پشت و پناهیم
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۷/۰۶/۳۰ ساعت 4:57 توسط
|
ما را تو دعا کن که بسی غرق گناهیم
جز بخشش و غفران ز خدا هیچ نخواهیم
شاید نظری افکند او از در رحمت
بی لطف خدا ما همه بی پشت و پناهیم
مجتبی فرزند زهرا آمده
نور چشم آل طاها آمده
چون کریم است و در او خلق حسن
نام او از عرش اعلی آمده
کاش می گشتم پرنده
با دو بالم
با خیالم
من به هر جا می پریدم
کاش می گشتم چو خورشید
نور باران
پرتو افشان
پرده ی شب می دریدم
کاش می گشتم چو ابری
اشک ریزان
مثل باران
از دو چشمت می چکیدم
کاش می گشتم نسیمی
جان فزا
با صد ادا
در بهاران می وزیدم
کاش می گشتم چو مجنون
زار و شیدا
مست و پیدا
تا به لیلی می رسیدم
کاش می گشتم چو فرهاد
تیشه بر دست
شاد و سر مست
ناز شیرین می خریدم
کاش می گشتم چو یوسف
از هوس ها
از زلیخا
از همه دل می بریدم