اختراع مذهب! به جای اعتراض دعا!

شبهه: 

مذهب را اختراع کردند تا کارگر به جای اعتراض، دعا کند. 

پاسخ: 

۱ـ نویسنده‌ی این متن می‌خواهد القا کند، دین برای خاموش کردن قشر فقیر ایجاد شده و اصالت ندارد.

۲ـ انسان موجودی متفکر و با اختیار است و اصولِ دین، کاملا عقلی است و با استدلال و برهان ثابت می‌شود. پذیرفتن اصول دین در اسلام امری اختیاری و غیر تقلیدی است.

۳ـ انسان از هر نژاد و رنگ و جغرافیایی که باشد، سوالاتی دارد.

آیا این جهان سازنده‌ای دارد؟ خالق این عالم کیست و کجاست؟ آیا با مرگ نیست و نابود می‌شویم یا بعد از مرگ حیات مجددی وجود دارد؟

۴ـ آیا این پرسش‌ها هم اختراعی است؟!

آیا دینی که اختراعی است می‌تواند به این سؤالات، پاسخ منطقی و مناسب دهد؟

۵‌ـ اولین دستور اجتماعی خدا به پیامبر (ص)، مبارزه با بی‌عدالتی و ظلم است. (سوره حدید، آیه ۲۵) 

آیا یک آیه و روایت سراغ دارید که خداوند یا پیامبران الهی و ائمه‌ی معصومین، دعا را جایگزین مبارزه با بی‌عدالتی و ظلم کرده باشند؟

۶ـ قرآن در آیه‌ی ۱۱ سوره‌ی رعد تاکید می‌کند سنت الهی برای تغییر، در گرو خواست و اقدام خودِ شخص یا مردم است. تمام تحولات و انقلاب‌ها در دنیا با دعا بوده یا با اراده‌ی مردم؟

۷ـ در انقلاب اسلامی مردم ایران در سال ۵۷، آیا بزرگان دین مردم را به دعا دعوت می‌کردند یا ایستادگی و مبارزه با ظلم و ستم شاهنشاهی؟

۸ـ اگر اسلام و مذهب شیعه ساختگی و اختراعی بود، باید مردم را دعوت به سستی، بی‌تفاوتی و خاموشی می‌کرد. پس چرا امام حسین (ع) مشغول دعا در خانه‌اش نشد؟ چرا با ظالم زمانه‌ی خود بیعت نکرد؟ آیا یزید و اطرافیانش، امام حسین (ع) را برای دعاهایش به شهادت رساندند؟

۹ـ اگر مذهب اختراعی است، این حرارت و شور حسینی (ع) میان مسلمانان و غیر مسلمانان، در دهه‌ی اول محرم و در پیاده‌روی اربعین از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

۱۰ـ دین و نظام اسلامی با اعتراض صحیح و مطالبه‌ی حق، نه تنها مخالفتی ندارد، بلکه خود مشوق این کار است.

اعتراض با اغتشاش و خراب‌کاری بسیار متفاوت است. اعتراض حق مردم است ولی همراهی با دشمنانِ وطن، خیانت است.

کجاست آن ساحل امنی
که این دریای موّاج خروشان را
بگیرد از منِ خسته
که پر بسته زمین خوردم
زمین نه، خورده‌ام من بر درِ بسته.
عجب حالی عجب روزی عجب دنیای ناجوری...
 کجایی ای که از دنیای ما رفته کجایی؟ 
تا بیایی من که بی‌نام و نشانم را بیابی.
آشنایی؟ آری آری آشنایی
آشنا با درد دوری، آشنایی با جدایی.
پس بیا ای آشناتر از همه با درد مهجوری...